بسیاری از مردم حاضرند تقریباً هر چیزی را بدهند تا از آینده آگاهی یابند. این مسئله قدمتی به درازای هبوط آدم(ع) در زمین دارد. وقتی روایتها را مرور میکنیم، میبینیم این کنجکاوی و پرسش از آینده از زمان حضرت آدم(ع) مطرح بوده است. اصحاب معصومان(ع) نیز از این قاعده مستثنا نبودند.
بارها از معصومان(ع) در مورد زمان خروج قائم(ع)پرسیدند؛ امّا آنان از مشخّص نمودن آن نهی نمودند و زمان ظهور را همانند علم به زمان قیامت در انحصار خدا معرفی کردند. معصومان(ع) اغلب با آنها در مورد ظهور و زمانی که مستضعفان پیروز و حکومت الهی بر همه چیز حاکم خواهد شد، صحبت کردهاند.
شاید بهترین روایتی که به طور مفصّل به احوالات آخرالزّمان میپردازد، حدیث نبوی(ص) است که ابن عبّاس نقل کرده است و آن ماجرای گفتوگوی سلمان و پیامبر(ص) است.
گفتوگوهای اصحاب با معصومان(ع) قرنها پیش رخ داده است. مسلّماً حضرت مهدی(ع) نمیتوانست در طول عمر آن اصحاب ظهور کند؛ آنها سالهای زیادی را به انتظار گذراندند و همگی مردند؛ در حالی که هنوز در انتظار ظهور او بودند.
زمانی که آنها زنده بودند، به طور جدّی بارها و بارها وعده ظهور او را تبلیغ کردند و مشتاقانه آرزوی ظهور او را داشتند. یکی از روایتهای نقل شده به وسیله یکی از این افراد از امام جواد(ع) هشداری برای مردمان آخرالزّمان است که در طول زمان باقی مانده و اکنون نیز خوانده میشود. ایشان از برخی شکّاکان و منکران سخن به میان آوردند که او را انکار و یادش را به سخره میگیرند:
"... او زمانی قیام میکند که در میان مردم یادش از بین رفته و بیشتر افرادی که قائل به امامت او هستند، مرتد میشوند ... غیبتش طولانی میشود و مخلصان، در انتظار ظهور او میمانند و شکّاکان او را انکار میکنند و منکران یاد او را مسخره میکنند. هر کس که وقتی را مشخّص میکند، دروغ میگوید و هر کس که عجله کند، هلاک میشود و هر کس تسلیم خداوند باشد، نجات مییابد."1
ابوالجارود گوید: امام باقر(ع) به من فرمودند:
"ای ابوالجارود! چون فلک دوّار بچرخد و مردم بگویند: قائم مرده یا هلاک شده و در کدامین وادی سلوک میکند؟ و طالب بگوید: کجا قائمی وجود دارد و استخوانهای او نیز پوسیده است، در این هنگام بدو امیدوار باشید و چون دعوت او را شنیدید، نزد او بروید؛ گرچه به صورت سینهخیز و بر روی برف باشید."2
امّا "خدا هرگز خلف وعده نمیکند."
نظرات شما عزیزان: